سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلویزیون و حرمتهای شکسته شده بزرگترها

شنبه 90/3/28 11:40 صبح| حرمت شکسته بزرگترها انتقاد صدا و سیما تلویزیون تربیت نقد اسلامی | نظر

تلویزیون و حرمتهای شکسته شده بزرگترها

 

پدر میگوید اینکار را بکن! بچه میگوید نه! نمیخوام! خودم میدونم چیکار کنم! شما نمیدونید!

پدر ها یکی از ارکان مهم خانواده اند  . پدر مسئول برقراری نظم و امنیت خانواده است.مشاوران خانواده بر لزوم نهادینه شدن احترام به پدر و نیز حفظ ابهت پدر در خانواده تاکید فراوان دارند و اظهار میکنند که در خانواده هایی که در عین محبت و صمیمیت , اقتدار و ابهت پدر حفظ میشود , کودکان دوره بلوغ را راحت تر میگذرانند و در مواجهه با ناهنجاریهای اجتماعی عکس العمل مناسب تری از خود نشان میدهند. در یک خانواده مسلمان ایرانی پدر و مادر هرکدام جایگاه ویژه ای دارند.لزوم  احترام به پدر و مادر در قرآن کریم آمده است. در احادیث ما بر حفظ حرمت والدین بسیار تاکید شده و آن را باعث برکات بسیار خوانده اند. در روایات اسلامی به ترس از عاق والدین اشاره شده است . ما در اخلاق اسلامی به نکات بسیار ریزی در باب رفتار و سلوک با والدین برمیخوریم .( مثلا اولاد نباید جلوتر از پدر و مادر خود راه برود / نباید صدایش را بلند کند / دراز نکردن پا جلوی پدر و مادر /اطاعت از پدر و مادر واجب است( مگر در امری که مخالف دستور خداوند است که در آن صورت اطاعت نباید کرد ولی احترام باز هم واجب است.)/ مثلا روزه مستحبی اگر والدین راضی نباشند جایز نیست / حتی سفر مستحبی در صورتی که پدر و مادر راضی به سفر نباشند حکم سفر حرام را پیدا میکند که باید نماز و روزه را کامل خواند / ...

البته از آن طرف هم به پدر و مادر ها سفارش هایی مناسب شده است : عطوفت و مهربانی و ...

اما بحث ما فعلا در مورد فرزندان است. پس گفتیم که اسلام عزیز بر حفظ حرمت پدر و مادر ها بسیار تاکید میکند و مشاوران اقتدار توام با عطوفت پدر را عامل ثبات خانواده میدانند و حتی تاکید میکنند که زن خانواده این اقتدار را جلوی کودکان حفظ کند.

خدا پدرم را بیامرزد خیلی دوستشان داشتیم کوچک که بودیم برایشان شعر میخواندیم و نمایش اجرا میکردیم. ما را با خودشان به باغ و بیرون میبردند .احوالمان را میپرسیدند ومراقب ما بودند... اما با وجود همه مهربانی ایشان , اقتدارشان سر جایش بود . در وقت لزوم از اهل خانه نظرخواهی میکردند و بعد از مشورت تصمیم نهایی را میگرفتند که مثلا فلان کار را بکنیم. و ما میفهمیدیم بزرگمان کیست. نمیگویم همیشه با نظرات ایشان موافق بودیم اما همیشه میفهمیدیم چه کسی قرار است چه کسی را تربیت کند. در خانه ما معلوم بود پدر و مادر کدام است و اولاد کدام.مادرم خودش خیلی احترام میگذاشت و به ما هم تذکر میداد: جلوی بزرگتر دراز نکش! جلوتر از پدر و مادر راه نرو ... . پدر و مادرم به هم احترام میگذاشتند. نشد مادرم کاری بکند و پدرم بد آن کار را بگوید.نشد پدرم چیزی بخرد و مادرم خوشحال نشود... خود پدر و مادرم هم با پدر و مادر خود مهربان بودند و احترام داشتند. پدران اصیل قدیمی محترم بودن دو عزیز . اگر هم پیر میشدند باز هم پدر و رئیس خانواده بودند. و باز هم مادران پیر عزیز و دوستداشتنی بودند. ما هرگز جلوی ایشان پایمان را دراز نکردیم . بگذریم نزدیک روز پدر بود . غم دلم تازه شد انشاء الله که دوستان ببخشند.

آری اقتدار توام با عطوفت و حرمت پدران یکی از عوامل ثبات خانواده هاست.

اما امان از این صدا و سیما که تمام پنبه های تربیتی ما را دارد رشته میکند!!! پدران مقتدر و با عزت ما را که دوستداشتنی ترین الگوی ما بودند به شکل پدران بی عرضه و از همه بدتر بدون عزت نفس نشان میدهد. کسانی که قرار است سنگ زیرین آسیاب خانواده در مشکلات باشند تا تقی به توقی میخورد دست نیاز پیش این و آن دراز میکنند و عجز و لابه میکنند و بی کلاس و بد لباس و توسری خور و لوده نشان داده میشوند. کسانی که عقلشان به کار خودشان هم نمیرسد. باید یکی مراقبشان باشد که خرابکاری نکنند .در تلویزیون  مرد خانه میشود حبیب آقا در "روزگار خوش حبیب آقا"!  

تازه یکجور دیگر هم میشود این اقتدار را کوبید به این صورت که اصلا اینکه پدر رئیس خانواده باشد را بد تعریف کنید و اصل لزوم اقتدار داشتن پدر را بکوبید. میگویند اگر میخواهی کسی را بکوبی کافی است از او بد دفاع کنی!! فیلمهایی مانند " ستایش " و "پدر سالار " جزو این دسته اند. اقتدار پدر را در این فیلمها با صورت دیکتاتوری/ خودخواهی / خفقان و ... نشان داده اند. پدر ها در این فیلمها هیچ حسنی ندارن و ظالمند . اگر دستوری میدهند به خاطر غرورشان آن را لازم الاجرا میدانند.

خلاصه اینکه در صدا و سیما پدر به مفهوم اسلامی آن وجود ندارد. پدر ها یا بی جربزه اند و یا مستبد . در هردو حال مفهوم اطاعت از آنها چه میشود ؟

صدا و سیما به طریقه دیگری نیز به جایگاه پدر لطمه میزند و آن با شکستن احترام پدر و مادرها و کلا بزرگترها در فیلمها و برنامه های تلویزیونی است. هفته پیش برنامه فتیله شبها (بازگشت فتیله ای ها در جمعه شب ) کانال 2 برای کودکان برنامه داشت . جلوی بچه ها میگوید وظیفه ! پدر و مادر ها است که با بچه ها بازی کنند و روی این کلمه وظیفه هم تاکید میکند. ما مخالف این نظر نیستسم این را علمش را ندارم که بگویم خدا چنین وظیفه ای قرار داده یا نه . این کار متخصصان است. اما یک چیزی را میدانم و آن اینکه این برنامه برای کودکان است نه بزرگسالان. این حرف را باید جلوی بزرگترها گفت تا آنها با بچه های خود بازی کنند . نه اینکه به بچه گفت وظیفه بابایت است با تو بازی کند! برای فهمیدن تنشزا بودن این مطلب لازم نیست روانشناس کودک بود! اینها باعث شکستن فرق بین بچه و بزرگ در ذهن کودک میشود. همین بچه ها دیگر نمیتوانند فرق بچه و بزرگ را بفهمند و احترام به بزرگتر را درک کنند. خوب شما این حرف را زدید حالا بچه چکار کند برود به مامان و بابا بگوید: یا لله با من بازی کنید وظیفه تان است با من بازی کنید!

یک کار دیگری هم که همان برنامه آن شب کردند این بود که یک پدر(یا پدربزرگ؟) حدودا 60 ساله و مسن را از بین پدر و مادرهای برنامه انتخاب کردند و گفتند توهم همراه ما ادای چارلی چاپلین را در بیار! بابا وقار افراد مسن کجا رفته؟ دیگر آدم در یک سنی که میرسد دیگر محترم است و احترامش واجب . احترامی که به افراد مسن میگذاری باید طوری باشد که وقارشان حفظ شود . حرمتشان حفظ شود ... . شاید بگویید خوب میخواست خودش اینکار را نکند. بله باید هم نمیکرد اما مگر حرف سر آن فرد است؟ حرف سر این است که به بچه ها احترام به بزرگتر یاد داده شود. حفظ حرمت بزرگتر نشان داده شود. بچه بفهمد که به یک سنی که رسید دیگر باید وقار داشته باشد. ان وقار خودش احترام میاورد.

عمو پورنگ و امیر محمد را هم که همه گفتند و خودمان هم قبلا در وبلاگ آورده ایم. حاضر جوابی در برابر بزرگترها خصوصا پدر و مادر و معلم یک خطر بزرگ تربیتی است که باعث هنجار شکن شدن کودک در دوره نوجوانی میشود.

القای برابر بودن کودک با بزرگسال و اینکه هیچ فرقی ندارند از شاهکارهای سیماست. ماکه چشممان به خارجی ها نیست و به اسلام استناد داریم اما انهایی که منتظر حرف فرنگیها هم هستند حتما " ماکارنکو " را میشناسند. او یکی از صاحبنظران امر تربیت واز بنیانگذاران شیوه مدرنی از تربیت در شوروی بود. او در یکی از کتابهای خود تاکید میکند که باید معلوم باشد چه کسی قرار است چه کسی را تربیت کند!! اما ظاهرا در تلویزیون بچه هم باید پدر و مادرش را تربیت کند. فرق ندارد که!!! هرج و مرج را ببینید.

امان از این صدا و سیما! خاله شادونه نشان میدهد که "یدونه" که شیطان گولش زده همه را از خانه شان بیرون میکند و انها  باید بروند. در انجا خاله التماس میکند که بماند ولی نمیشود. خاله میخواهد همه کارها را با ناز و نوازش پیش ببرد حتی در برابر چنین کار بدی هم اخم یا تنبیهی در کار نیست . خاله چون با مهربانی کاری از پیش نمیبرد تسلیم میشود( باید بزرگتر جمع گوش بچه ای که به دیگران صدمه میزند را بگیرد و سر جایش بنشاند. همیشه که کارها با ناز و نوازش پیش نمیرود.) اینها الگوهایی است که با زندگی واقعی متفاوت است. در زندگی واقعی کسی ناز بچه ای که کار بد بکند را نمیکشد. کجاست اقای مجری که وقتی کلاه قرمزی را دعوا میکرد ما حساب کار دستمون میامد! شاید یکی از علل موفقیت کلاه قرمزی در نوروز 90 همین معلوم بودن کوچک و بزرگ در برنامه بود.

عمو مهرداد با پدرش یا همان " آقا جون " ظاهرا مودب است اما اقاجون طوری رفتار میکند که بچه حس میکند آقاجون مخش کم دارد و مثل بچه هاست و عمو مهرداد هم در حال مراقبت از خرابکاری های آقاجون است.

 

فیلمهای تلویزیون هم که واویلا. یادش بخیر یادم است یکی از مجریان سیما که حالا از دنیا رفته در یک برنامه تلویزیونی 10-12 سال پیش گفت: اینقدر بچه های بی تربیت نشان ندهید که سر پدر و مادرشان داد میزنند . میگویند میخواهیم بدی کار را نشان دهیم . نه آقا نمیخواهد نشان دهید!     ما هم با آن مجری محترم موافقیم که نمیخواهد بدی آن را نشان دهید شما فقط قبح آن را از بین بردید. تا چند وقط دیگر احتمالا بچه ها پدر و مادرشان را گاز هم بگیرند!!!

در فیلمهای تلویزیون بچه ها لوسند/ حاضر جوابند/ پر رو هستند و راحت از حرفها بزرگتر ها میزنند و داخل بحث بزرگتر ها میشوند / از همان بچگی به طنز میگویند که زن میخواهند! / چشم و گوششان باز است ./ بی اجازه و بدون عذاب وجدان سر کیف و وسایل پدر و مادرش میرود / تو روی پدر و مادرش میایستد / خواهر و برادر ها چشم دیدن هم را ندارند و زیر آب هم را میزنند و پدر هم را در میاورند/ ...

از همه بدتر اینکه در فیلمها و برنامه های سیما اینها را بچه هایی عادی نشان میدهند. اگر در " زی زی گو لو " " امیر جمالی " یک بچه لوس بود وکارگردان او را به عنوان بچه ای ننر نشان داده بود و بچه ها هم او را به همین عنوان میشناختند اما در فیلم " روزگار خوش حبیب آقا " پسر بی ادب و حاضر جواب خانواده  به عنوان یک پسر عادی نشان داده شده.

به چه فکر میکنید؟احساس میکنید بچه شما هم تا حدی همینگونه شده؟ پیشنهاد میکنم تربیت او را راسا خودتان و بر طبق نظر اسلام و متخصصین تربیت اسلامی مانند آقایدکتر افروز و خانم نیلچی زاده  و اقای قنبری ... بر عهده بگیرید و بر تلویزیون و سی دی دیدن او نظارت بیشتری داشته باشید. ( ماهواره که انشا ءالله ندارید. اگر دارید همین امروز بفرستیدش برود. یادتان باشد امانت الهی در خانه شماست.) برای تربیت کودک برنامه منظم و منطبق بر ارزشهای واقعی لازم است.

خلاصه کلام اینکه بچه در محیط خانواده باید احترام گذاشتن به بزرگتر ها و اطاعت کردن از پدر و مادر را یاد بگیرد. هیچوقت نمیشود علت همه چیز را به بچه توضیح داد گاهی باید وقتی چیزی به بچه گفتی سریع گوش کند و اطاعت کند و اما و اگر نیاورد . نمیدانم تلویزیونیها این مقاله را میخوانند یا نه ولی امیدوارم کار تربیت فرزندانمان را به متخصصان اسلامی این عرصه بسپارند و در ساخت برنامه ها از آنها مشورت بگیرند. زمان آزمون و خطا نیست. راه مستقیم مشخص است . مرزها معلوم است . نباید حریمها و مرزهای ارزشی را به هیچ عنوان شکست.

خلاصه کلام اینکه  متاسفانه تلویزیون از لحاظ تربیتی رو به سراشیبی میرود و آن چیزهایی را که رعایت میکرد و داشت , دارد از دست میدهد. از مجریان محترم و فیلمبردار گرفته تا مسئولین بلند مرتبه صدا و سیما باید حواستان باشد که این تریبونی که دست شماست امانت خداست. باید کاری که میکنید بد اموزی نداشته باشد. شرعا اگر بفهمید چیزی به ضرر جامعه و بچه ها است اجازه ساخت یا یاری در ساخت آن را ندارید. خودتان را در برابر خدا مسئول بدانید. سختی های کار را به جان بخرید و در برابر غربزده ها تسلیم نشوید. بسم الله ! شروع کنید که خدا به شما انشاءالله برکت دهد و فکرتان را باز کند. در ضمن کیفیت را هم  فدای کمیت نکنید.خدای نکرده کار به جایی نرسد که برای تربیت بچه مان مجبور شویم سیم تلویزیون را بکشیم!

موفق و موید باشید.

یکی از دوستداران بند میم