سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشاط برنامههای کودک در تلویزیون از چه الگویی تبعیت میکند

پنج شنبه 90/1/18 11:8 صبح| رقص و اواز در تلویزیون- نقد تلویزیون - برنامه های کودک - برنامه | نظر

به نقل از رجا نیوز:

سارا طالبی  - "دل وقتی مهربونه   شادی میاد می مونه/ خوشبختی از رو دیوار سرمیکشه تو خونه" این بخشی ازتیتراژبرنامه   عروسکی "خونه مادربزرگه" هست که به عنوان برنامه ای دوست داشتنی برای جوانان کنونی   و کودکان دیروز نشاط آفرین بود. اما چند سالی  است که اگرچه برنامه های پررنگ و   لعاب برای کودکان ساخته می‌شود، اما  کمتر صفا و صمیمیت و سادگی و در عین حال پر محتوا بودن برنامه های قدیمی را شاهد هستیم.

روند کنونی ویژه برنامه های کودک، نشان از پررنگ شدن موسیقی بی هدف و تحرک و حرکات به اصطلاح موزون در این برنامه‌ها دارد. در حالی که درسال‌های گذشته برنامه‌هایی با تکنیکی نه چندان بالا مانند خونه مادر بزرگه، هادی و هدا و علی کوچولو و... با قالبی مبتکرانه و ساده، حاوی پیام‌های جذابی برای کودکان بود، امروز کمتر برنامه‌ای برای کودکان ساخته می‌شود که در عین آنکه از پیشرفت تکنولوژی برنامه‌سازی بهره‌مند شده است، محتوایش مغلوب تکنیک و ظاهر برنامه نشده باشد و سرگرم کردن مخاطب و جذابیت زود گذر اولویت داده نشده باشد.

برنامه‌های کودک در تلویزیون، با توجه به انعطاف پذیری زیاد و ظرفیت بالای فراگیری کودکان، طیف وسیع مخاطبان و تداوم پیام رسانی، می‌توانند مسئولیت تعلیم و تربیت و سرگرمی کودکان را بر عهده بگیرند و در صورت مدیریت هوشمندانه، تعالی فرهنگی جامعه در آینده را محقق کنند.

اگرچه ایجاد نشاط و سرزندگی در بین کودکان و نوجوانان  هدفی لازم و شایسته است، اما باید بررسی کرد در این  مسیری که برنامه های کودک طی می کنند، بیشتر چه دستاوردهایی  داشته است؟ آیا نشاط ایجاد شده در بین کودکان، دربرنامه های فعلی تلویزیون، همگام با تربیت انسان‌هایی بوده که انقلاب در آینده به آنها احتیاج دارد؟

ویژه برنامه های کودک اگرچه در ابعادی مانند ارائه پیام در قالب شعر و بازی به کودک موفق بوده اند، اما در ایجاد نشاط، بیشتر حاوی فرمی تقلیدی برگرفته از سبک شبکه های ماهواره ای هستند. در حالی که تربیت دینی در نگرش اسلامی، در سنین کودکی باید آغاز شود، تساهل نسبت به ارزش‌های دینی در روش‌های ایجاد نشاط به بهانه مکلف نبودن کودکان، ناشی از نشناختن روح آنها و شیوه تربیت اسلامی است.

شوهایی که به عنوان نماهنگ ها در تلویزیون ارائه می شود، به عنوان ابزار شاد کردن کودکان قابل بررسی است. موسیقی‌ها در شوهای برنامه های کودکان، سنخیتی با نیاز کودکی ایرانی و مسلمان نداشته و یادآور موسیقی‌های غیر موجه و شبهه ناک است. توجه به موسیقی هایی که در بسیاری از برنامه های کودک پخش می‌شود، این سوال را در ذهن ایجاد می کند که آیا قاعده و هدف و سیاستی برای تولید موسیقی کودکان در سیما طراحی شده است یا خیر؟ آیا هر کسی توانست بهتر بین رقص و موسیقی اکشن و گفتن جملاتی دینی که بتوان با آنها از زیر ممیزی های نظارت عبور کرد جمع کند، می تواند برای کودکان ازهمه جا بی‌خبر و معصوم موسیقی بسازد و ترانه خوانی کند؟ به جز تناسب این موسیقی ها با فرهنگ غیر خودی، محتوا و سروده های این برنامه ها نیز قابل بررسی است. مسئله اول غلبه آهنگ بر محتوا است. شعر در موسیقی گم شده و شنونده تحت تاثیر آهنگ هست تا کلام فاخر و موزون. حتی میزان صوت بیشتر به موسیقی و نه کلام تعلق دارد. برخی اوقات شعر و ترانه ای که خوانده می شود، حامل هیچ پیامی نبوده وبعضا معنایی هم ندارند. اما این همه زمان و هزینه ای که به تولید و پخش نماهنگ ها و موسیقی های میان برنامه های کودک، اختصاص یافته، چه حاصل و نتیجه ای درراستای تربیت فرزندان این کشور داشته است؟

در ادامه برای مثال به سرود نماهنگ دوستی عمو پورنگ اشاره می‌شود:

دونه دونه اشکام میچکه از چشمام، وقتی که تو نیسی تنهای تنهام، هر چی که دارم من از تو دارم، یه برگ زردم تویی بهارم، قلب منو تو خط خطی کردی، روز و شبامو قاطی پاتی کردی، نه نمیتونم دیگه نمیمونم، اگه تو نباشی دیگه نمیخونم، میام میام کنار تو با تو میمونم، بخون بخون تا هم صدا با تو بخونم، تویی تویی ای مهربون عزیز جونم، عزیز جونم عزیز جونم

دوستی ما مثل یه قصه خوبه، مثل یه خورشید بی غروبه، قلبای ما به یاد هم توی سینه میکوبه

این کلیپ ویدئو موزیک که بارها در سال 89 برای کودکان تکرار شد و بسیاری ازشوهای مشابه در دیگر برنامه ها، اشکال‌های زیادی دارند: پیام نامشخص است، مخاطب معلوم نیست، مفاهیم برای کودکان تولید نشده و گاهی برای آنها قابل فهم نیست و بعضا به نظر می آید سازندگان این نماهنگ ها، مخاطبان بزرگسال را از طریق ترانه هایی که به اسم کودکان تمام می شود، نشانه گرفته و تغییر ذائقه وگرایشات کودکان را سبب می شوند. از سوی دیگر در برخی موارد با تولید نماهنگ های ویژه مناسبت‌های دینی و وصله کردن الفاظ مقدس و برخی نمادهای دینی به نحوی سعی شده به عموم موسیقی ها و قالب های نا متناسب، در دیگر زمان‌ها مشروعیت داده و نوعی نفاق عملی به کودکان آموزش داده شود.

پایان قسمت اول