سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قسمت دوم نشاط برنامه های کودک در تلویزیون از چه الگویی تبعیت میک

پنج شنبه 90/1/18 11:14 صبح| رقص و اواز در تلویزیون- نقد تلویزیون - برنامه های کودک - برنامه | نظر

نشاط برنامه‌های کودک در تلویزیون از چه الگویی تبعیت  می‌کند؟(قسمت2)

التزام شادی و ایجاد نشاط برای کودکان به همراهی با  موسیقی های تند و حرکات بدن، درتحقیقات آینده پژوهانه، تغییر ذائقه کودکان درانتخاب  روش شادی و سرگرمی در آینده و سنین بعدی را نشان داده و منجر به ایجاد نیازکاذب به  هیجان مصنوعی می شود، همان الگویی که رسانه های غربی برای ایجاد نشاط به آن روی  آورده اند. در این فضا، هرروز برای ایجاد نشاط در کودکان، باید هیجان و تحرک و رقص بیشتری را تولید کرد. این امر به نحوی اعتیاد به تلویزیون و افسردگی ناشی از آن را بین کودکان بالا می برد.

این درحالی است که طبق آموزه های اسلامی کل مولد یولد علی الفطره» (کافی ج2 ص13 باب «فطره الخلق علی التوحید»)؛ هر مولودی بر اساس فطرت توحیدی متولد می شود. یعنی اگر عوامل انحرافی از بیرون به کودکان تحمیل نشوند، کودکان در راه پاک انسانی گام می گذارند. پذیرش این مطلب که کودکان فطرت پاک الهی دارند، مانع می شود که برای ایجاد نشاط در برنامه های کودکان، به سبب احکام اسلامی احساس محدودیت کنیم و سعی کنیم این چارچوب‌ها را که برای حفاظت از فطرت پاک انسانی تعریف شده اند، دور بزنیم.

با این حال، سپردن سکان رسانه در برنامه های کودک به افرادی که به ظرافت های انسان شناسی اسلامی آگاه نیستند، بلکه بیشتر برای تهیه برنامه ها به الگوهای خارجی تکیه می کنند،  موجب می شود نسل آینده ازفطرت توحیدی خود دور شود. در این برنامه ها با این پیش فرض که کودکان برای شاد شدن نیاز به موسیقی های غربی، رقص و نازک کردن و لرزاندن صدا و... دارند، محتوای ضعیف در قالب غیر اسلامی ارائه می‌شود، کودکان به جیغ زدن و هورا کشیدن و رقصیدن تشویق می شوند. در حالی که از لحاظ شرعی اگرچه کودکان تکلیف ندارند اما تشویق آنها به رفتارهای غیر دینی نادرست بوده و تشویق آنها به رقصیدن برای مثال حرام است.

کودک غیر بالغ چه پسر و چه دختر تکلیف ندارد ولی سزاوار نیست افراد بالغ او را تشویق به رقص کنند (استفتا از امام خامنه ای.)

همچنین با توجه به "جامعه پذیری کودکان" از طریق تلویزیون، مجریان برنامه های کودک می توانند از طریق محبوبیتی که در بین کودکان دارند، صورت های مطلوب  ذهنی کودکان و الگوی زندگی عملی آینده آنان باشند. در فضایی که مدل پذیری کودکان از رسانه می تواند پتانسیل مهمی برای ترویج سبک زندگی دینی در بین آنها باشد، محبوب کردن مداوم چهره هایی که با الگوی حیات طیبه چندان سنخیتی ندارند، تغییر فرهنگ اسلامی و نزدیک شدن به فرهنگ غربی را در بین نسل آینده، محقق می کند. رابطه صمیمانه و بگووبخند مجریان نامحرم برنامه های کودک به بهانه سرگرم کردن کودکان به علاوه زیرپاگذاشتن احکام اسلامی در مدل مو و لباس و آرایش صورت مجریان و خودنمایی های بدنی به اسم جذب کودکان، نوعی سکس پنهان را درون بچه ها نه از شبکه‌های ماهواره ای بلکه از شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران نهادینه کرده و جذاب و لذت بخش معرفی می کند که کم کم در زندگی آینده کودکان ارزشمند شناخته شده و بروزمی کند و  به عنوان  افرادی که بچه ها را شاد  و با نشاط می کنند، کم  کم تقلید عملی از آنها را  میسر می کند--) بند میم: نمونه اش مجریان برنامه ململ (همان گوسفند کوچولو) هستند که یک دختر و پسر نوجوانند که مثلا دختر ادای بچه ها را در می اورد و پسر ادای ادم بزرگ ها را ولی واقعا که دختر بچه نیست و به هم نامحرمند و بچه ها هم احمق نیستند و میبینند هی این دوتا سر به سر هم میگزارند. پس محرم و نامحرم چی میشه؟ اگر خواهر و برادرن خوب توی برنامه اعلام کنید .!!-- پایان بند میم)

قصه ها و  حکایت های شیرین و دارای  نکات جذاب تربیتی، شناخت آفریده ها و مهربانی های خالق یکتا، داستان‌های  رفتار امامان با کودکان و حیوانات، بازنمایی لذت کمک به دیگران از جمله والدین از جمله روش‌های متعالی ایجاد نشاط درمیان کودکان است، که در صورت ارائه  هنرمندانه سلامت روحی اطفال و  تعالی جامعه آینده را به ارمغان می آورد.

به نظر  می‌رسد باید برای سامان دادن به برنامه‌های کودک، هدف سرگرمی را به معنای غفلت سازی تعبیر نکرده بلکه با عنایت به آشنایی کودکان با جهان پیرامون از طریق رسانه و شناخت فطرت پاک کودکان، از پتانسیل برنامه‌های کودک، برای جامعه پذیرکردن سبک زندگی دینی و گسترش نگرش توحیدی در بین کودکان، روی آوریم.

(بند میم : قابل توجه صدا و سیما که ما دهه 60 ها با اینکه این همه ساز و اواز دوره ما نبود و زمان جنگ خم بود از خیلی دوره های دیگر شادتر و سرزنده تریم. شادی که به رقص و اواز نیست. برنامه های زمان ما خیلی عالی بود و ساخت برنامه هایی مثل "سوغات ارشیو" و " کودکان دیروز " و استقبال از انها توسط مخاطبان نشان از نگرش درست تر مسئولان ان دوره دارد.)

پایان

 

 


نشاط برنامههای کودک در تلویزیون از چه الگویی تبعیت میکند

پنج شنبه 90/1/18 11:8 صبح| رقص و اواز در تلویزیون- نقد تلویزیون - برنامه های کودک - برنامه | نظر

به نقل از رجا نیوز:

سارا طالبی  - "دل وقتی مهربونه   شادی میاد می مونه/ خوشبختی از رو دیوار سرمیکشه تو خونه" این بخشی ازتیتراژبرنامه   عروسکی "خونه مادربزرگه" هست که به عنوان برنامه ای دوست داشتنی برای جوانان کنونی   و کودکان دیروز نشاط آفرین بود. اما چند سالی  است که اگرچه برنامه های پررنگ و   لعاب برای کودکان ساخته می‌شود، اما  کمتر صفا و صمیمیت و سادگی و در عین حال پر محتوا بودن برنامه های قدیمی را شاهد هستیم.

روند کنونی ویژه برنامه های کودک، نشان از پررنگ شدن موسیقی بی هدف و تحرک و حرکات به اصطلاح موزون در این برنامه‌ها دارد. در حالی که درسال‌های گذشته برنامه‌هایی با تکنیکی نه چندان بالا مانند خونه مادر بزرگه، هادی و هدا و علی کوچولو و... با قالبی مبتکرانه و ساده، حاوی پیام‌های جذابی برای کودکان بود، امروز کمتر برنامه‌ای برای کودکان ساخته می‌شود که در عین آنکه از پیشرفت تکنولوژی برنامه‌سازی بهره‌مند شده است، محتوایش مغلوب تکنیک و ظاهر برنامه نشده باشد و سرگرم کردن مخاطب و جذابیت زود گذر اولویت داده نشده باشد.

برنامه‌های کودک در تلویزیون، با توجه به انعطاف پذیری زیاد و ظرفیت بالای فراگیری کودکان، طیف وسیع مخاطبان و تداوم پیام رسانی، می‌توانند مسئولیت تعلیم و تربیت و سرگرمی کودکان را بر عهده بگیرند و در صورت مدیریت هوشمندانه، تعالی فرهنگی جامعه در آینده را محقق کنند.

اگرچه ایجاد نشاط و سرزندگی در بین کودکان و نوجوانان  هدفی لازم و شایسته است، اما باید بررسی کرد در این  مسیری که برنامه های کودک طی می کنند، بیشتر چه دستاوردهایی  داشته است؟ آیا نشاط ایجاد شده در بین کودکان، دربرنامه های فعلی تلویزیون، همگام با تربیت انسان‌هایی بوده که انقلاب در آینده به آنها احتیاج دارد؟

ویژه برنامه های کودک اگرچه در ابعادی مانند ارائه پیام در قالب شعر و بازی به کودک موفق بوده اند، اما در ایجاد نشاط، بیشتر حاوی فرمی تقلیدی برگرفته از سبک شبکه های ماهواره ای هستند. در حالی که تربیت دینی در نگرش اسلامی، در سنین کودکی باید آغاز شود، تساهل نسبت به ارزش‌های دینی در روش‌های ایجاد نشاط به بهانه مکلف نبودن کودکان، ناشی از نشناختن روح آنها و شیوه تربیت اسلامی است.

شوهایی که به عنوان نماهنگ ها در تلویزیون ارائه می شود، به عنوان ابزار شاد کردن کودکان قابل بررسی است. موسیقی‌ها در شوهای برنامه های کودکان، سنخیتی با نیاز کودکی ایرانی و مسلمان نداشته و یادآور موسیقی‌های غیر موجه و شبهه ناک است. توجه به موسیقی هایی که در بسیاری از برنامه های کودک پخش می‌شود، این سوال را در ذهن ایجاد می کند که آیا قاعده و هدف و سیاستی برای تولید موسیقی کودکان در سیما طراحی شده است یا خیر؟ آیا هر کسی توانست بهتر بین رقص و موسیقی اکشن و گفتن جملاتی دینی که بتوان با آنها از زیر ممیزی های نظارت عبور کرد جمع کند، می تواند برای کودکان ازهمه جا بی‌خبر و معصوم موسیقی بسازد و ترانه خوانی کند؟ به جز تناسب این موسیقی ها با فرهنگ غیر خودی، محتوا و سروده های این برنامه ها نیز قابل بررسی است. مسئله اول غلبه آهنگ بر محتوا است. شعر در موسیقی گم شده و شنونده تحت تاثیر آهنگ هست تا کلام فاخر و موزون. حتی میزان صوت بیشتر به موسیقی و نه کلام تعلق دارد. برخی اوقات شعر و ترانه ای که خوانده می شود، حامل هیچ پیامی نبوده وبعضا معنایی هم ندارند. اما این همه زمان و هزینه ای که به تولید و پخش نماهنگ ها و موسیقی های میان برنامه های کودک، اختصاص یافته، چه حاصل و نتیجه ای درراستای تربیت فرزندان این کشور داشته است؟

در ادامه برای مثال به سرود نماهنگ دوستی عمو پورنگ اشاره می‌شود:

دونه دونه اشکام میچکه از چشمام، وقتی که تو نیسی تنهای تنهام، هر چی که دارم من از تو دارم، یه برگ زردم تویی بهارم، قلب منو تو خط خطی کردی، روز و شبامو قاطی پاتی کردی، نه نمیتونم دیگه نمیمونم، اگه تو نباشی دیگه نمیخونم، میام میام کنار تو با تو میمونم، بخون بخون تا هم صدا با تو بخونم، تویی تویی ای مهربون عزیز جونم، عزیز جونم عزیز جونم

دوستی ما مثل یه قصه خوبه، مثل یه خورشید بی غروبه، قلبای ما به یاد هم توی سینه میکوبه

این کلیپ ویدئو موزیک که بارها در سال 89 برای کودکان تکرار شد و بسیاری ازشوهای مشابه در دیگر برنامه ها، اشکال‌های زیادی دارند: پیام نامشخص است، مخاطب معلوم نیست، مفاهیم برای کودکان تولید نشده و گاهی برای آنها قابل فهم نیست و بعضا به نظر می آید سازندگان این نماهنگ ها، مخاطبان بزرگسال را از طریق ترانه هایی که به اسم کودکان تمام می شود، نشانه گرفته و تغییر ذائقه وگرایشات کودکان را سبب می شوند. از سوی دیگر در برخی موارد با تولید نماهنگ های ویژه مناسبت‌های دینی و وصله کردن الفاظ مقدس و برخی نمادهای دینی به نحوی سعی شده به عموم موسیقی ها و قالب های نا متناسب، در دیگر زمان‌ها مشروعیت داده و نوعی نفاق عملی به کودکان آموزش داده شود.

پایان قسمت اول