سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تلویزیون و ترویج فساد و قبح شکنی

پنج شنبه 90/4/23 12:36 عصر| نقد انتقاد صدا و سیما رسانه ملی ضرغامی ترویج فساد بی حیایی | نظر

این برنامه جسورانه بود یا مسئولین صداوسیما با نمایش آن مجرمند؟
 

 

پخش برنامه "40 دقیقه بدون قضاوت" از شبکه سوم سیما که شنبه شب به موضوع زنا و سقط جنین اختصاص داشت، از سوی تعدادی از رسانه‌ها با استقبال مواجه شد و این رسانه‌ها از آن به‌عنوان اقدامی جسورانه در پرداخت به معضلات اجتماعی یاد کردند.

به گزارش رجانیوز، با این حال ورود به موضوع اعمال منافی عفت و پرداخت اینگونه به موضوع کاملاً خلاف تصریحات شرع مقدس است. در این زمینه حجت‌الاسلام جلیل محبی (دانشجوی دکترای جزا و جرم شناسی) در یادداشتی با عنوان "لزوم محاکمه ضرغامی و دارابی" با استناد به قانون مجازات اسلامی توضیح داد که چرا این اقدام جرم است و مدعی العموم باید در این زمینه اعلام جرم کند.

وی در یادداشت بعدی خود نیز توضیح داده است که این شبهه که چرا صداوسیما حق ندارد در این مورد خاص یعنی اعمال منافی عفت عمومی به این شکل یعنی دعوت از یک فرد که مرتکب این عمل شده، به آسیب شناسی موضوع بپردازد. متن این دو یادداشت که با رویکرد فقهی و حقوقی نگاشته شده، در ادامه آمده است:

لزوم محاکمه ضرغامی و دارابی

در شب های گذشته در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامه ای که توسط یکی از بازیگران خانم سینما به اجرا درآمده بود، زنی به ارتکاب جرائم زنا و سقط جنین به طور مکرر اقرار کرد. در باب مسائل فرهنگی این موضوع و حاشیه های آن مباحث بسیاری مطرح است که در جای آن باید به آن پرداخته شود. لکن در این نوشتار به مبانی قانونی لزوم مجازات سازندگان این برنامه و شخص رییس سازمان صداو سیما، آقای مهندس ضرغامی، و معاونت سیما، آقای دارابی، و مسوولیت دادستان تهران در احضار و تشکیل پرونده و صدور کیفرخواست اشاره می‌‎شود.

مقدمه: ضرورت تدوین و تصویب جرایم خاص صدا و سیما بر بسیاری از صاحبنظران آشکار گردیده است و مجلس شورای اسلامی نیز به تبع از فرمایش صریح و مکرر مقام معظم رهبری [1]در اصلاح و تکمیل قوانین ناقص فعلی در این خصوص گام‌هایی را برداشته‌اند.

1.      حرکت‌های شگفت‌آور و زننده صدا و سیما گاه و بی‌گاه آنچنان به دین و ایمان و درستی جامعه آسیب می‌رساند که ضرورت اعمال مجازات عاملان آن به وسیله قوانین کنونی همچون ماده 638 و تبصره ماده 697 قانون مجازات اسلامی که اشاعه فحشا  را جرم محسوب نموده است، بلاتردید است. اشاعه فحشا به عنوان یک جرم تعزیری در قانون مجازات اسلامی برگرفته از مفاهیم فقه جزاست و در شرع مقدس دارای مجازات شلاق میباشد و میان مسئولین حکومتی و آحاد مردم فرقی وجود ندارد هرچند ممکن است برای مسولین مذکور مجازات شدیدتری داشته باشد .

2.      با عنایت به عمومی بودن جرم اشاعه فحشا، این جرم بی‌نیاز از شکایت خصوصی است و این نوشتار می‌تواند اعلام جرمی تلقی شود که دادستان عمومی تهران موظف به پیگیری آن است. مستند اشاره شده (ماده 638 و تبصره ماده 697 ) بیانگر ضرورت این اعمال کیفر است و قاضی پرونده نیز در هنگام در نظر گرفتن شرایط و تناسب میزان مجازات باید عنایت داشته باشد که قطعاً پخش برنامه‌هایی همچون برنامه اشاره شده ده‌ها بلکه صدها برابر در اشاعه فحشا موثرتر از طرح یک دعوا و اتهام در یک شعبه دادگاه است.

3.      هرگونه تعلیق مجازت یا عفو مرتکبین اشاعه فحشا صرفا بعد از دادرسی و توسط قاضی دادگاه یا مقام رهبری ( به استناد اصل 110 قانون اساسی) انجام میشود و چنانچه دادستان از اجرای قانون سر باز زند مرتکب جرمی شده که خود قبل پیگیری است.

در پایان همه مهندسان بدانند خداوند در قران می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

چرا نباید گفته شود؟

اشاره: پس از پخش برنامه‌ای در شبکه 3 سیما به نام چهل دقیقه بدون قضاوت، با فرض اینکه مخاطب آگاه به این مسئله است که سیاست جنایی اسلام در جرائم منافی عفت بر ستر و بزه‌پوشی است و بدون توضیحی در این مورد، مطلبی کوتاه در باب اشاعه فحشا توسط سیما و مسئولیت کیفری‌گردانندگان برنامه سیما و ریاست صداوسیما نگاشتم. پس از درج آن در وبلاگ برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها به انعکاس این مطلب پرداختند و بنده نیز با بعضی دوستان رسانه‌ای در این باب به گفتگو پرداختم. حاصل کلام آن شد که ابهام گسترده‌ای در فضای عمومی جامعه و نه فقط میان برخی مهندسان! و کسانی که انتظاری از ایشان بر فهم این‌گونه مطالب نیست ـ درخصوص سیاست بزه‌پوشی در اسلام وجود دارد. از آن رو بر آن شدم به توضیح و تبیین این سیاست در چند خط بپردازم. قبل از شروع یادآور می‌شوم منابعی چون سیاست جنایی اسلام و جمهوری اسلامی ایران نوشته دکتر سیدمحمد حسینی و رساله دکتری آقای محمدهادی صادقی در باب بزه‌پوشی منابعی ارزشمند در این حوزه است و علاقه‌مندان به مطالعه عمیق‌تر می‌توانند به این منابع رجوع نمایند.[1]

برخلاف سیاست جنایی در حقوق عرفی غرب (اروپا و آمریکا) که همه جرائم از یک منظر تقسیم‌بندی شده و با همه با یکی از دو صورت مجازات‌های شدید ـ قطعی یا مجازات‌های غیرشدید قطعی مقابله می‌شود، در اسلام در برخی جرائم ـ و به‌طور موردی و خاص در جرائم منافی عفت (زنا، لواط، تفخیذ، مساحقه و...) سیاست مجازات‌های شدید همراه با کمترین قطعیت در اجرا حاکم است. بی‌گمان محازات سنگسار از سنگین‌ترین مجازات‌های اعمال شده تاریخ است. همچنین وجود مجازات اعدام و صد ضربه شلاق در کنار مجازات سنگسار نشان از سنگین و شدید بودن مجازات‌های جرائم منافی است. غربیان و نهادهای حقوق بشری و معرضان و ناآگان داخلی به صرف نگاه به شدت و سنگینی این مجازات‌ها حکم به «خشونت» مجازات‌های اسلامی کرده است و این به چماقی برای تخطئه سیاست جنایی اسلام تبدیل شده است. در حالی‌که اساساً چنین نیست.

بزه‌پوشی، قبح‌انگاری و پاک شدن این جرائم از صحنه عمومی جامعه، ارائه و مقرراتی در این راستا وضع نموده است.

نمونه این راهکارها:

1- وضع اقرار چهارگانه: درحالی که جرمی مانند قتل با یک بار اقرار اثبات می‌گردد برای ثبوت جرائم منافی عفت چهار بار اقرار در چهار مجلس به گونه شبیه به هم در نزد قاضی صادرکننده حکم به‌صورتی که قاضی تردیدی در صدق آنها نداشته باشد لازم است.

2- شهادت چهار نفر عادل: برخلاف سایر جرائم که با دو شاهد اثبات می‌گردد، در جرائم منافی عفت چهار نفر شاهد عادل باید همزمان در دادگاه نزد قاضی صادرکننده حکم شهادت دهند که عین عمل انجام شده (میل سرمه در سرمردان) را به چشم دیده‌اند و ضمانت اجرای تخطی از شرایط شهادت مانند انصراف یک نفر از آنها یا عدم شباهت شهادت، هشت ضربه شلاق بر شاهدان است. حضرت امیرالمومنین (ع) در این‌باره می فرمایند: من هرگز بر زنا شهادت نمی‌دهم زیرا ممکن است شاهد بصری از شهادت دادن انصراف دهند و من به شلاق محکوم شوم.

3- پذیرش انکار بعد از اقرار: هرگاه فردی بعد از اقرار چهارگانه به زنا بگوید دروغ گفتم حد از او ساقط است.

4- وجود قاعده‌ای به نام قاعده درأ که براساس آن هرگونه شبهه در ذهن قاضی موجب اسقاط مجازات می‌شود.

5- قاعده توبه مجرم که براساس آن توبه بعد از اقرار در همه مراحل و توبه بعد از شهادت با شرایط مسقط حد است.

6- دست آخر و مهمتر از همه و متمسک بنده در نوشتار قبلی جرم‌انگاری اقرار به جرائم منافی عفت است. گذشته آنکه شرعاً مستحب است قاضی از اقرار مجرم جلوگیری کند، ضمانت اجرای توصیه به عدم اقرار و توبه مخفیانه نزد خداوند اجرای مجازات بر اقرار کمتر از چهار بار است. قاضی می‌تواند کسی را که کمتر از چهار بار اقرار کرده است را به خاطر اقرار بی‌مورد موجب ریخته شدن قبح این جرائم و اعتراف به گناه نزد غیرخداست به مجازات محکوم نماید.

همه اینها نشانگر آن است که شرع مقدس در پی آن بوده ارتکاب این جرم به زیر پوست شهر بخزد و مرتکبین احتمالی با عقوبت اخروی مواخذه شوند. واین حاصل نمی شود مگر آنکه همگان از صحبت در این باب حیا کنند و آن را قبیح بدانند.

 در پایان:

نیاز به تفحص و تدقیق و جستجوی زیادی نیست. اگر از هر کدام از مراجع تقلید و مطلعین از مبانی شرعی درخصوص اقرار به جرائم منافی عفت نزد قاضی یا افراد معمولی مخفیانه یا در تلویزیون جمهوری اسلامی! سؤال کنی، بدون شک پاسخ حرمت این عمل است و آنکه این کار را کرده تعاون در اثم کرده است و مستحق تعزیر شرعی است. مسئولین صداوسیما می‌توانند بپرسند اگر نمی‌دانند...

 

کد خبر:95519 -

rajanews.com

 


ورود آقایان ممنوع

پنج شنبه 90/4/23 12:34 عصر| نقد انتقاد وزارت ارشاد مسئولین فرهنگی طنز مبتذل کمدی مبتذل | نظر

آنچه در پشت عنوان «کمدی فاخر» دیده نشد
«ورود آقایان ممنوع» ؛ گذار از لودگی سینمایی به شوخی جنسی

 

گروه فرهنگی رجانیوز- امیر ابیلی: این روزها دو اتفاق مهم در حوزه‌ی سینمای کمدی ایران در حال وقوع است، یکی استقبال خوب تماشاگران و سینمایی‎نویس‎ها از «ورود آقایان ممنوع» با کارگردانی رامبد جوان و دیگری شکست تجاری آخرین خروجی کارخانه‌ی کمدی سازی این سال‌های سینمای ایران یعنی موسسه‌ی پویا فیلم(حسین فرحبخش)، «دختر شاه پریون» با بازی رامبد جوان و دیگران.
 
«ورود آقایان ممنوع» در چهار هفته‌ی اکرانش بیش از یک و نیم میلیارد فروخته و به احتمال قریب به یقین رقم دو میلیارد را هم تا پایان دوره اکرانش، پشت سر خواهد گذاشت و در طرف مقابل میزان فروش «دختر شاه پریون» آخرین همکاری کامران قدکچیان با کمپانی پویا فیلم در همین مدت به صد و چهل میلیون هم نمی‌رسد. این اتفاق شاید در ظاهر مانند تمام دوره‌های قبل اکران که یک فیلم پرفروش می‌شد و یک فیلم با شکست مواجه می‌شد قابل تحلیل و تفسیر باشد اما میزان فروش کمدی‌های موسوم به «کمدی‌های مبتذل» در چند ماه اخیر و شکست‌های سریالی سنگین آنها و همچنین موفقیت‌های پیاپی گروه جدیدی از کمدی‌ها مانند «سن پطرزبورگ» و «ورود آقایان ممنوع» که اتفاقا علاوه بر استقبال مخاطبین با استقبال رسانه‌ها و سینمایی‌نویس‌ها هم مواجه شده نشان از این دارد که مردم و منتقدین متفق‌القول بر این باورند که تاریخ انقضای کمدی‌های دهه 80 به سر آمده و دوره‌ی جدیدی از کمدی‌سازی آغاز شده.
 
اما در این میان چند سوال اساسی مطرح است. اول اینکه آیا موج جدید فیلم‌های کمدی را باید جدای از آثار مبتذل دهه80 تحلیل و تفسیر کرد، به این معنی که این گروه از کمدی‌ها برخلاف کمدی‌های دهه‌ی گذشته جزو آثار فاخر به حساب می‌آیند، و یا اینکه خود ابتذال بیشتری را به همراه دارند؟و دوم اینکه آیا آغاز هر دوران تازه‌ای لزوما به معنای پیشرفت نسبت به دوره‌ی قبل است، یا دلیلی بر فاخرتر بودن این آثار نسبت به موج«کمدی‌های مبتذل» دهه‌ی هشتاد وجود ندارد؟
 
دورانی که گذشت
اواخر دهه‌ی هفتاد، حدود سال‌های 78-79 بود انگار. جشن خانه‌ی سینما. سخنرانی مجید مجیدی. این اولین بار بود که شخصی از دل سینما شنیدن «صدای پای ابتذال» را هشدار می‌داد. تا آن روز «ابتذال» متوقف شده در سینمای قبل از انقلاب بود و «مبتذل» توصیفی برای آثار همان دوران. آن روز وقتی مجیدی پشت تریبون رفت و از فرارسیدن «شبی که بر سینمای ما پرده افکند و در آن شب دیجور، اندیشمندان و روشنفکران، دیوژن‌وار شمع به دست گیرند و به دنبال نشانه‌های زیبا و دل‌انگیزی چون خانه دوست کجاست؟ باشند و هرچه بجویند کمتر یابند» اظهار نگرانی کرد و همچنین گفت که« گوش بداریم که صدای پای ابتذال به راحتی به گوش می‌رسد. آنچه روزگاری به درست یا به غلط با واژه‌ی فیلمفارسی می‌خواندیمش، دوباره سر و گوشی می‌جنباند، تابلوهای رنگارنگی که فقط دنبال فریب چشم‌هایند و با اندیشه و آگاهی بیگانه‌اند، دوباره در سر چهارراه‌ها حاضر می‌شوند. ترانه‌خوانی‌های کوچه و بازاری، عشق‌های کاغذی و لحن‌های کلاه مخملی دوباره در فیلم‌ها ظاهر می‌شوند....» کمتر کسی این اخطار مجیدی را جدی گرفت و اصلا بسیاری روی سخن وی را به خود گرفتند و برآشفتند که این حرف‌ها چیست که مجیدی می‌زند، اما دیری نپائید که «مبتذل» شد پرتکرارترین واژه‌ی مورد استفاده برای توصیف فیلم‌های روی پرده‌ی سینماهای ایران در رسانه‌های مکتوب و غیرمکتوب. جریانی که با فیلم‌هایی چون «مرد عوضی»(محمدرضا هنرمند) و «آدم برفی»(داود میرباقری) و... آغاز شد و با آثاری مثل «کما»(آرش معیریان) ادامه پیدا کرد، رسید به جایی که تبدیل شد به بازسازی عین به عین «فیلمفارسی»های قبل از انقلاب و تولید و اکران آثاری مانند «عروس فراری» و «سوغات فرنگ» و «مهمان» و...
 
به این ترتیب نبض بازار سینمای ایران افتاد دست چند گروه ثابت. از یک طرف حسین فرحبخش و عبداله علیخانی(پویا فیلم) که تا قبل از آن با ساخت اکشن‌های عامه پسند با بازی هاشم‌پور مشغول تجارت در سینما بودند قرار داشتند که با گروه بازیگران جدید خود مانند حیایی و گلزار مشغول ساخت آثاری مانند «کما» و «شارلاتان» و «سلام بر عشق» و «آقای هفت رنگ» و.... بودند و از طرف دیگر امثال قدرت‌الله صلح میرزایی و سعید سهیلی و..... با تولید آثاری مثل «زندگی شیرین» و «دلداده» و«شاخه گلی برای عروس» و «چارچنگولی» و «ازدواج در وقت اضافه» و..... قرار داشتند که با استفاده از محبوبیت بازیگران تلویزیونی تازه به شهرت رسیده‌ای مانند جواد رضویان و رضا شفیعی‌جم و یوسف تیموری و مهران غفوریان و علی صادقی سعی در فروش هرچه بیشتر در گیشه داشتند. دهه‌ی هشتاد تبدیل شد به دهه‌ی حکمرانی بی چون و چرای فیلم‌های «کمدی مبتذل» بر سینمای ایران. سینمایی که علاوه بر ضدفرهنگ و ضدمذهب بودن، آنقدر ساختار ضعیف و سردستی‌ای داشتند که حتی روشنفکران را هم مجاب کردند که یک دهه از ابتذال و لودگی جاری در این فیلم‌ها گلایه کنند و یک دهه بر طبل انتقاد و ناسازگاری با این فیلم‌ها بکوبند. 
 
دورانی که رسید
اما داستان گذشت و رسیدیم به اواخر دهه‌ی هشتاد و سال آغازین دهه نود. آثار متعلق به جریان کمدی‌های لوده و مبتذل دیگر فروش سابق را نداشتند و یک به یک با شکست تجاری مواجه می‌شدند. بررسی دلایل افت فروش این آثار خودش نیاز به یک مطلب جداگانه دارد، اما در همین دوران و در میانه‌ی بدترین دوران سینمای کمدی در یک دهه‌ی گذشته باز شاهد اکران چند فیلم بودیم که اتفاقا با استقبال همزمان مخاطبان و رسانه‌ها نیز مواجه شدند، آثاری مانند «سن پطرزبورگ»(بهروز افخمی) و «پسر آدم دختر حوا»(رامبد جوان) و «نیش زنبور»(حمیدرضا صلاحمند) و....، اما این آثار با موج کمدی‌های قبل از خود تفاوت‌های بسیاری داشتند که همین تفاوت‌ها باعث به چشم آمدن و دیده شدن این آثار در میان انبوه کمدی‌های ضعیف و بی‌کیفیت آن روزهای سینمای ایران می‌شد. مهمترین وجه تمایز این آثار با دیگر کمدی‌ها یکی گروه سازندگان جدید آنها نسبت به آثار قبلی بود، از کارگردان و نویسنده و بازیگر، و دیگری روش جدیدی که در خنداندن مخاطب در پیش گرفته بودند. در این آثار دیگر خبری از آواز خواندن و رقصیدن امثال پورمخبر و صادقی و رضویان نبود و فیلم بر اساس بداهه‌گویی‌های شفیعی‌جم و غفوریان پیش نمی‌رفت. چیزی که در این میان واضح و بدیهی بود این بود که سازندگان کمدی‌های جدید بعد ساختاری و فنی سینما را بهتر می‌شناختند و برای ارکان سینما یعنی فیلمنامه و کارگردانی و بازیگری ارزش بیشتری قائل بودند و مانند عموم تهیه‌کنندگان ناآشنا با سینمای، کمدی‌های مبتذل قبلی به سینما فقط به چشم یک تجارت سودآور نگاه نمی‌کردند، اما آیا همه‌ی این موارد باعث این می‌شد که این آثار از «ابتذال» خالی باشند و کمدی فاخر به حساب بیایند؟ 
 
نگاهی به «ورود آقایان ممنوع»
«ورود آقایان..» داستان خانم دارابی(ویشکا آسایش) مدیر یک دبیرستان دخترانه است که به شدت دارای روحیه مرد ستیزی‌ست به طوریکه تا به حال حتی یک مرد هم قدم به این دبیرستان نگذاشته، اما زایمان زودتر از موعد دبیر المپیاد شیمی این دبیرستان وی را مجبور می‌کند که با حضور یک دبیر مرد(رضا عطاران) در دبیرستان تحت مدیریتش موافقت کند و.....
پیمان قاسم‌خانی و رامبد جوان، نویسنده و کارگردان کار، توانسته‌اند با چاشنی کردن مقداری از تفکرات فمنیستی به شخصیت خانم دارابی و نقد این تفکرات به راحتی از خان‌های کسب پروانه‌ی ساخت و همچنین کسب پروانه‌ی نمایش و اکران عمومی عبور کنند. فیلم در مقایسه با کمدی‌های اکران شده در سال‌های اخیر به شدت خنده‌دارتر است و تقریبا تمام تماشاگران را از نظر مقدار خنده در طول نمایش فیلم راضی از سالن سینما خارج می‌کند، اتفاقا همین ظاهر ضدفمنیستی فیلم و مقدار دُز بالای خنده‌ی جاری در آن باعث شده هر دو طیف سنتی‌تر و امرو‌زی‌تر جامعه، و البته هر دو گروه خانواده‌ها و جوان‌های سینمارو از فیلم استقبال کنند. اما آیا واقعا شوخی‌های فیلم شوخی‌های درست و پاکی است؟ آیا این فیلم واقعا مناسب خانواده‌ی ایرانی‌ست؟ آیا این قبیل کمدی‌ها مبتذل‌تر از کمدی‌های لوده‌ی قبلی نیست؟
نکته‌ای که در میان تمامی آثار موسوم به کمدی‌های جدیدتر و به ظاهر فاخر این روز‌های سینمای ایران قابل ردیابی‌ست و اتفاقا می‌توان آن را به عنوان مهمترین شاخص و فاکتور این جریان نوظهور دانست مسئله‌ای به نام «شوخی جنسی» و یا «کمدی سکسی» است. توضیح می‌دهم.
اگر در همین دو- سه فیلم پرفروش این سال‌ها که خارج از جریان کمدی‌های مبتذل دهه هشتاد قرار می‌گرفتند (آثاری که در بالا نام بردم مثل «سن پطرزبورگ»(بهروز افخمی) و «پسر آدم دختر حوا»(رامبد جوان) و «نیش زنبور»(حمیدرضا صلاحمند) دقت کنیم به این نکته می‌رسیم که در این آثار شاید از رقص‌ها و شوخی‌های سخیف فیلم‌های قدرت‌اله صلح‌میرزائی و سعید سهیلی خبری نباشد اما میزان شوخی‌های جنسی در این فیلم‌ها آنقدر بالاست که خطرش برای جامعه‌ی ایرانی اگر بیشتر از موج کمدی‌های قبلی نباشد، کمتر هم نیست. شوخی‌های که در جامعه معمولا در بین صحبت‌های خصوصی گروه‌های رفاقتی پسرهای جوان رواج دارد و حالا روی پرده‌ی سینما برای عموم به نمایش در می‌آید. برای روشن شدن ماجرا مثالی می‌زنم. به یاد بیاورید صحنه‌ی صحبت‌های خانم دارابی و آقای جبلی در ماشین را در همین فیلم ورود آقایان ممنوع، که اتفاقا یکی از صحنه‌های مهم کل فیلم نیز هست، این خانم و آقا در یک سکانس نسبتا طولانی با توجیه اینکه مثلا دچار سوءتفاهم شده‌اند و منظور هم را نمی‌فهمند دقیقا درباره‌ی سکس و روابط زناشویی صحبت می‌کنند و همین باعث خنده‌ی تماشاگر می شود. و یا در همین فیلم، معتدل‌ترین و منطقی‌ترین شخصیت داستان که اتفاقا نقش استاد راهنما و پیر را‌ه‌بلد را هم برای شخصیت‌های ماجرا ایفا می‌کند(با بازی مانی حقیقی) مرد خانم‌باز و عیاشی‌ست که اتفاقا درباره‌ی روش‌های «خانم‌بازی» و «مخ‌زدن»! و «نخ دادن»! با دختر دبیرستانیش صحبت می‌کند و به او آموزش می‌دهد.
مسئله‌ای که در این میان قابل طرح است این است که، شاخصه‌ای که این قبیل کمدی‌ها را حتی در دوران رکود سینمای کمدی پرفروش می‌کند، بعضی از تابوشکنی‌ها مانند همین نشان دادن شوخی‌های خصوصی‌تر رایج بین مردم روی پرده‌ی سینماست. شوخی‌هایی که اگر هم فی‌نفسه خنده‌دار باشد ولی بیش‌تر باعث غافلگیری مخاطب می‌شود و همین غافلگیری باعث خنده‌ی بیشتر تماشاگر و البته استقبال بیشتر از فیلم می‌شود. اما نکته‌ی مهمی که باید روی آن تامل کرد این است که آیا واقعا شوخی‌های سردستی و سخیف و بعضا رقصیدن‌های رایج در فیلم‌های جواد رضویان و شفیعی‌جم و غفوریان و .....مبتذل‌تر است و یا «کمدی سکسی» جدیدا باب شده‌ی امثال قاسم‌خانی؟ آیا این درست است که به هر فیلمی که بیشتر مخاطب را بخنداند لفظ«کمدی فاخر» را اطلاق کرد؟ مگر خندیدن در ذات خودش ارزشی به حساب می‌آید که بخواهیم به هر قیمتی مردم را بخندانیم؟

کمدی‌سازهای پرمشتری این روزها
واضح است که ستاره‌ی اقبال سازندگان و بازیگرانی که یک دهه نبض کمدی‌سازی سینمای ایران را در دست داشتند، این روزها رو به خاموشی است. این روزها نه خروجی‌های پویا فیلم به فروش بالایی می‌رسند نه حضور صرف امثال رضویان و مجید صالحی و علی صادقی و... تضمینی برای فروش یک فیلم به حساب می‌آید، کار به جایی رسیده که حتی فیلم‌های موسوم به «شونه تخم مرغی» شبکه نمایش خانگی هم سودآوری سابق را ندارند.
اما در دور جدید ساخت فیلم‌های کمدی نیز مانند سابق یک گروه ثابت رگ خواب مخاطب را در دست دارند که بی‌شک مهمترین آنها پیمان قاسم‌خانی است. قاسم‌خانی در سال‌های اخیر با نوشتن سریال‌های طنز مهران مدیری به شهرت رسید و حالا وی را باید یک مولف صاحب سبک در حوزه‌ی طنز و کمدی در ایران نامید، نویسنده‌ای که اکثر آثار پرفروش این روزهای سینما و یا پربیننده‌ی تلویزیون حاصل کار وی است. اما نکته‌ی مهم اینجاست که با مرور آثار سینمایی و حتی بعضا تلویزیونی قاسم‌خانی مولفه‌های مشترکی قابل ردیابی‌ست من جمله تعدد «شوخی‌های جنسی».
قاسم خانی در تمام این سال‌ها 7- 8 فیلمنامه برای سینما نوشته اما تمام این فیلم‌ها آثاری پرحاشیه و قابل بحث‌اند. «مارمولک»(کمال تبریزی) یکی از مهمترین و قابل بحث‌ترین این نوشته‌هاست که در زمان خودش با حاشیه‌ها و جنجال‌های زیادی همراه شد و حتی با اکران کوتاه مدتش به یکی از پر تماشاگرترین فیلم‌های بعد از انقلاب تبدیل شد. با بعد محتوایی فیلم و دیدی که نسبت به اسلام و روحانیت داشت، کاری ندارم. برای من در اینجا یادآوری میزان بالای شوخی‌های جنسی فیلم مهم است. به یاد بیاورید صحنه‌های حضور رضا مارمولک(پرویز پرستوئی) با لباس روحانی در قطار را و هم کوپه شدنش با یک مادر و دختر را. هیزبازی‌های رضا مارمولک در این سکانس و شوخی‌های جنسی فراوان این صحنه شاید امروز هم قابل نمایش در سینمای ما نباشد.
یکی دیگر از آثار پرحاشیه‌ی قاسم‌خانی در چند سال گذشته «نقاب»(کاظم راست گفتار) است. فیلمی که حتی با وجود اکران با سانسور‌های زیاد باز هم وزیر ارشاد وقت را مجبور کرد که به خاطر اکران چنین فیلمی از مردم عذرخواهی کند. فیلم داستان دو دوست کلاهبردار با بازی پارسا پیروزفر و امین حیایی بود که با ازدواج دختران جوان پولدار با یکی از آنها دیگری سعی در اغفال همسر دوست خود کرده و با ایجاد رابطه‌ی جنسی با وی و فیلمبرداری از ماجرا، از این زنان پولدار با توجه به اینکه حکم آنها سنگسار است، اخاذی می‌کردند. همچنین فیلم سن پطرزبورگ نیز با فیلمنامه‌ی قاسم‌خانی سال گذشته به روی پرده رفت که هرکس فیلم را یکبار دیده باشد از روابط خارج عرف آن و دُز بالای شوخی‌های جنسی آن متعجب خواهد شد.
 
اشکال کار کجاست؟
شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که کوتاهی ویزر ارشاد و معاونت سینمایی و باقی سیاست‌گذاران فرهنگی مسبب چنین وضعی است. در اینکه آنها مقصرند شکی نیست ولی می‌خواهم بگویم مقصر اصلی آنها نیستند. مشکل اصلی از آنجایی نشأت می‌گیرد که سال‌هاست سینمای ایران و همچنین رسانه‌های مکتوب ایران دست روشنفکرانی است که نه چیزی از انقلاب و آرمان‌های انقلاب می‌دانند، نه اعتقادی به دین و اصول آن دارند و نه حتی دغدغه‌ی مردم دارند. وقتی معیار فیلم «مبتذل» و «فاخر» را روشنفکران تبیین کردند، وقتی ساختار ضعیف یک فیلم شد معیار «ابتذال» و نه محتوای آن، وقتی نشریات و سایت‌ها و تمام رسانه‌های نوشتاری مملکت افتاد دست گروهی که تمام معیار قضاوتشان رفاقتشان با سازندگان اثر و باندبازی‌ست، خب معلوم است که امثال قاسم‌خانی می‌شوند نویسنده‌ی فاخرترین کمدی‌های تاریخ ایران و احتمالا رامبد جوان هم کارگردان فاخرترین کمدی‎ها. خصوصا که خودشان چنین عنوان را برای خویش انتخاب کرده اند و مثلا روی نسخه نمایش خانگی «پسر آدم، دختر هوا» برای تبلیغات و بازارگرمی نوشته اند: «پرفروش ترین کمدی فاخر سینمای ایران»! باید فکری برای این موضوع کرد که چرا در یک کشور اسلامی سی سال است روشنفکران معیار اثر فرهنگی خوب و بد، «مبتذل» و «فاخر» را تعیین می‌کنند.

 

کد خبر:95577

rajanews.com

-------------

بند میم: به طور کلی وبلاگ ما هم با این نظریات موافق است و البته این به این معنی است که این شوخی ها از فیلم ها حذف شوند. مثلا در فیلم " سن پطرزبورگ" انجا که به جای دکتر خودشان را جا زده بودند و به خانه کنتس رفته بودند و مرد ها ی به اصطلاح دکتر با کنتس که در هر صورت یک خانم است در مورد " پروستات " حرف میزنند واقعا شوخی سخیفی است و فکر کنم اگر با خانواده ان را ببینید نخواهید خندید!!! در حالیکه اصلا به چنین شوخی هایی نیاز نیست و اگر انها را هم از فیلم حذف کنیم ( که به قول بعضی ها 20% از طنز فیلم را تشکیل میدهند) باز فیلم خنده دار خواهد بود. ما فکر میکنیم که در این نوع فیلمها قصدی در کار است که کمترین آن از بین بردن حیا و رایج کردن این شوخیهای سخیف است و در اصل باز کردن راه برای بقیه این ابتذالات است. تا چند وقت دیگر این شوخیهای مبتذل عادی میشود و میروند سراغ دیگر خطوط قرمز. ما اعتقاد داریم که وزارت ارشاد  باید در مرحله فیلمنامه که هستند با دقت تمام فیلمها را از لحاظ شرعی و فرهنگی چک کند و تذکرات لازم را بدهد و تعهد کتبی بگیرد و اگر در مرحله اکران دید که رعایت نکرده اند ان وقت با رشادت تمام این قسمتها را باید حذف میکرد و خیلی هم روشن اطلاعیه میداد که چرا حذف کرده و فیلم سانسور شده را نمایش میداد. خانواده های ایرانی درک میکردند که این شوخیها مناسب نبوده که حذف شده. و در عین حال فیلمهای طنز را هم از دست نمیدادند. یادمان باشد که اگر فیلمی را ببینیم که خدا از آن راضی نباشد به دردمان نمیخورد و شادی واقعی هم نخواهد اورد.


تلویزیون و القای مذهبی های- زن ندیده!

چهارشنبه 90/4/15 1:47 صبح| نقد انتقاد تلویزیون صدا و سیما سریال نابرده رنج بند میم مرد مذهب | نظر

تلویزیون و القای مذهبی های زن ندیده!

تلویزیون را که میبینم خیلی دلم میخواست نقدی به رفتار نشان داده شده توی تلویزیون از مذهبی ها بنویسم میفهمیدم این رفتار مذهبی ها نیست اما جمله اش به ذهنم نمی امد و بیان و تشریحش برای دیگران برایم سخت بود نمیدانستم چگونه بگویم ...تا امشب که در  سریال  " نابرده رنج " چشمم به پلیس مذهبی فیلم افتاد که عاشق خواهر آقا دزده شده. یعنی .... که عاشق مرضیه خواهر اسد شده. یکهو با دیدن روند فیلم در باره یکی از تهمتهایی که به مذهبی ها میزنند قفل زبانم باز شد: میخواستم بگم توی سریالهای ما – مثلا همین سریال – مردهای مذهبی را اینطوری نشان داده : خیلی سرد و بی احساس . خالی از لطافت . آن هم چرا ؟چون عشق و لذت دوست داشتن را نفهمیده اند . برای همین است که مذهبی ها با زنان نامحرم بگو بخند ندارند و جدی حرف میزنند. چون تا حالا عاشق نشدند و طعم محبت را نکشیدند. انها هم اگر گیر یک دختر زیبا بیفتند دست و پایشان را گم میکنند و دهانشان باز میماند و به قول معروف کرک و پرشان میریزد. توی سریالهای ما به طور ضمنی میگویند مذهبی ها که به نامحرم نگاه نمیکنند نفهمیده اند  که چه چیز خوبی را از دست داده اند. برای همین انها سردند و با نامحرم گرم نمیگیرند. وگرنه اگر عادی ( البته به فکر انها!!) زندگی کنند میبینند که عشق چقدر هم خوب است!! یک دختر هرچقدر هم غیر مذهبی یک کم روی انها کار کند یخشان آب میشود و میفهمند کارشان اشتباه بوده و از آن حالت در میایند. انها نمیتوانند در جلوی زیبایی یک زن تاب بیاورند و آخر سر تسلیم میشوند. همین پلیس فیلم ما با آن اهم و تلمش وقتی مرضیه را دید انقدر عاشق شد که دیگر وظیفه یادش رفت!!

اما دوستان تلویزیونی این کارهای غیر فرهنگی را نکنید! اخر ادم که از روی اوهام خودش چیزی را که نمیداند نمیسازد. مذهبی ها اینطور نیستند...

_ اول از همه اینکه انها به خاطر اعتقاداتشان و به خاطر حکم خدا با نامحرم رفت و امد ندارند و اهل دل دادن و قلوه گرفتن با نامحرم نیستند و به نامحرم نگاه نمیکنند , نه به خاطر سرد و بی احساس بودن!نه به خاطر اینکه دل ندارند.

_ دوم اینکه انها به نامحرم چشم نمیدوزند و اگر هم چشمشان به نامحرم خورد به خاطر خدا از او چشم بر میگیرند و به او خیره نمیشوند. نه مثل سریالهای شما که اگر کسی انها را نبیند و دختره هم هواسش نباشد کلی او را دید میزنند! بابا کسی که سعی میکند قوانین خدا را رعایت کند چشم پاک تر است و با غیرت تر و با حیا تر.

_ سوم اینکه انها مطمئنا از کسانی که محرم و نامحرم سرشان نمیشود عاقل تر هستند و این یک مسئله بدیهی و روشنی است. معلوم است که انها در برابر وسوسه ها مقاومترند چون قبلا هم با نفس خود مقابله کرده اند.انها سخت تر به تله زنان بی حیا میافتند. اما شما به دروغ غیرمذهبی ها را در برابر وسوسه ها مقاومتر از مذهبی ها نشان میدهید.

_ چهارم اینکه در بعضی فیلم های شما مذهبی ها سریع عاشق میشوند ان هم عاشق دختری که هیچ سنخیتی با انها ندارد و فقط چون عاشقش شدند میخواهند با او ازدواج کنند و ایا این به معنی ازدواج از روی هوس نیست؟ در حالیکه بر عکس است و یک فرد مذهبی از یک انسان بی بند و بار دارای معیار های مهمتر و مستحکمتری است. او زن را به عنوان شریک زندگی و مادر فرزندان اینده خود انتخاب خواهد کرد. نه تنها برای خاطر شهوت.یک مسلمان واقعی  کسی را انتخاب باید بکند که در رسیدن به تعالی و انجام فرامین خدا همدیگر را یاری دهند و زیبایی ظاهری یا پول و مقام در یک مذهبی واقعی تاثیری کمتری دارد ( حدیث سبزه مزبله در کتاب درسیمان یادتان هست؟) و نجابت و حیا داشتن زن جزو لاینفک معیار یک مسلمان واقعی خواهد بود.  مادر و خانواده انها هم دارای همین معیارها برای انتخاب عروس اینده خود هستند ! نه مثل مادر پلیس فیلم ما! که مذهبی و غیر مذهبی – مقید و غیر مقید برایش فرق نمیکند و فقط میخواهد پسرش ازدواج کند. حالا فقط طرف اهل فسق کامل نباشد کافیست. حجاب و حیا و نجابت که چیزی نیست! انگار مذهبیها زن ندیده اند!!!

_ پنجم اینکه یک مسلمان واقعی تعصب فامیلی ندارد که تا عاشق کسی شد , بی خیال وظیفه اش شود. و جلوی او حتی نتواند بگوید بیا کلانتری بگو برادرت را کجا قایم کردید. در کار خدا با دیگران سختگیری و با خودی و محبوب نرم بودن که اصلا کار مسلمان نیست.

 

..............

خلاصه دوستان عزیز باز هم هست اما زبان من قاصر است و فقط خواستم اشاره کنم که اگر میخواهید در مورد ما مذهبی ها فیلمی بسازید لطفا و محض رضای خدا از خود مذهبی ها الگو بردارید و نه اینکه از فکر خودتان قصه بنویسید و برای ما رفتار الکی بتراشید و به خورد جوانان جامعه بدهید بعد هم یک کارشناس خبره در اصول دینی بیاورید که اگر کاری که در سریال نشان میدهید بر خلاف اصول شرع و اسلام است حداقل عادی نشان ندهید و به شخصیت مثبت سریال نسبت ندهید.

    یادمان باشد که در قیامت باید پاسخگو باشیم و نکند خدای ناکرده ما پایه گزار یک فرهنگ اشتباه و یا یک گناه در جامعه و در بین نسل جوان باشیم.

 خدا عاقبت همه ما را به خیر کند. انشاءالله خدا کمکتان کند. میدانیم راه سخت است اما نشد ندارد. امیدواریم که پرسنل ارزشی در صدا و سیما فعالانه کار کنند و هر روز بیشتر به سوی ارزشها گام برداریم.

                     امضاء: انشاءالله که یکی از عاملین به بند میم وصیتنامه امام خمینی(ره)

 

 


تبلیغ کالای خارجی و سال جهاد اقتصادی؟؟؟؟

دوشنبه 90/4/13 11:32 صبح| نقد انتقاد تلویزیون صدا و سیما شهرداری تبلیغ کالای خارجی سال جها | نظر

تبلیغ کالای خارجی و سال جهاد اقتصادی

سلام حتما میدانید که امسال سال جهاد اقتصادی است. اگر صحبتهای امام خامنه ای را در مشهد مقدس در سال نو و نیز در اردیبهشت 90 و در جمع کارگران نمونه  گوش کرده باشید متوجه شده اید که قرار است در این سال از مصرف کالاهای خارجی حتی الامکان اجتناب کنیم تا انشاءالله اقتصاد ما روز به روز شکوفاتر شود. حالا با اجازه شما , ما به چند ارگان که در این کار باید بیشتر همکاری کنند  تذکراتی میدهیم:

1-       صدا و سیما : کارمندان متعهد و محترم صدا و سیما - از رده های بالایی گرفته تا رده های پا ئین - عزیزان من وقتی  حضرت امام خامنه ای فرموده اند از مصرف کالای خارجی دوری کنیم , همه را گفتند خصوصا شما ها که کار پرورش و جهت دهی به خواسته های مردم را بر عهده دارید. آن وقت به نظر شما جالب و درست است که به خاطر کمی پول حاصل از تبلیغات انواع محصولات وارداتی را تبلیغ کنید؟ وقتش نرسیده که از تبلیغ کالاهای خارجی دست بردارید؟ آخر طلا هم باید با مارک " میداس " باشد؟ سامسونگ و ال –جی و غیره ... همین که توی ایران بسته بندی شود کافیست؟ از لحاظ تبلیغ معنایی که نگو!!! انواع و اقسام جمله هایی مثل " تحت لیسانس هنکل آلمان" و زیر نظر اداره فلان انگلیس و ... توی تبلیغاتتان پر است و این یعنی حتی استانداردتان را هم خارجی قرار دادید. متاسفم که پارسال حتی نستله را هم تبلیغ کردید.( نستله متعلق به صهیونیست ها است.) دوستان عزیز دقت کنید . در ضمن در برنامه هایتان برای چه اسپانسر خارجی قبول میکنید ؟ باید سامسونگ ما را به دیدن ادامه سریال دعوت کند؟ محصولات دسینی در برنامه اشپزی تلویزیون تبلیغ شود؟ اینکار خیلی بد است . به قول خودتان در سریال ساختمان پزشکان " مگر ارث بابایتان است که پول بگیرید و حرفی را که انها میخواهند بزنید؟ پس عزت نفستان کجا رفته؟ "                                                           در ضمن مصرفگرایی و تجمل گرایی را هم تبلیغ نکنید.

2-       شهرداریها و اداره زیباسازی  شهر( فکر کنم زیر نظر شهرداری است دیگه ؟درسته؟) لطفا این پرچمهای تبلیغی که پائین چراغ برقها در وسط بزرگراهها نصب کردید را چک کنید: انواع طروف خارجی ( مثلا دسینی ) مواد شوینده خارجی ( ایران مگه خودش خدا نخواسته نداره که اینها را هم خارجی تبلیغ میکنید؟) و انواع لوازم برقی که نگو !!! هرکی میخوای باش پولش را بده تبلیغ کنیم. آخر این که نمیشود برادران عزیز! پس منش و جهت فکری ما چه میشود؟ در اتوبوس و مترو هم وضع همین است. هر چند وقت یکبار یک محصول ممکن است دید شما را از پنجره اتوبوس بخرد و روی پنجره ها توری بزنند. در مترو خصوصا روی دیوارها دقت کنید. هم باید مخالف دین و فرهنگ ما نباشد ( مثل تبلیغ اصلاح کامل با فلان محصول که با توجه به عکسی که زده بودید تبلیغ تراشیدن ریش بود) هم از این به بعد باید با سال جهاد اقتصادی مناسب باشد و تبلیغ کالای خارجی نباشد.شما هم مصرفگرایی و تجمل گرایی را هم تبلیغ نکنید.

3-       فروشگاههای زنجیره ای شهروند و نیز فروشگاههای ارگانها و تعاونیها: شما هم نکات بالا را رعایت کنید و حتی الامکان با بودن کالای داخلی مشابه / کالای خارجی نیاورید. تبلیغ هم که مطلقا برای کالاهای خارجی نکنید. الان در شهروند متاسفانه این مساله غوغا میکند. از دستکش آشپزخانه و نرم کننده پوست گرفته تا شکلات و اسباب بازی و لوازم آشپزخانه. یک اسباب بازی در شهروند بهرود هست که نوشته ساخت شرکت :بوش" ترکیه است و به همین مناسبت قیمت ان 45000 تومان است!!!!!!!!!!! اخر غربزدگی ومصرفگرایی چقدر!

4-       در فیلمهای تلویزیون سادگی را نشان بدهید . افتادید روی خط تجمل ها؟ چند تا نام ببرم؟ فیلم کودکانه امروز و فردا ( وضع فامیل ما نسبتا خوب است اما همچین خانه ای انصافا خیلی با وضع متوسط خانه ها فرق دارد. دوبلکس با حیاط بزرگ.) سریال تلویزیونی شمس العماره با ان خانه تجملی و دوتا مستخدمشان. دارند سعی میکنند داشتن مستخدم را عادی نشان دهند. کمک کار خوب است اما اینکه دختره توی شمس العماره از صبح تا شب بیکار بگردد و پای کامپیوتر باشد و کس دیگری کارش را بکند مسلما بد است. خانه پدر بزرگ در سریال توطئه فامیلی و کلا نوع زندگیشان و... و خیلی از سریالهای دیگر . به نظر میرسد که تلویزیون سعی در تعمیم زندگی قشر بالای جامعه به کل اجتماع را دارد. (باعث احساس نا امیدی از وضع زندگی در قشر پائین / حرکت به سوی تجمل گرایی و چشم و همچشمی و مصرفگرایی در اجتماع و ...میشود.) تبلیغ مصرفگرایی خصوصا در سریالها کاملا مشهود است .خصوصا زنها را متاسفانه به این شکل به تصویر میکشند که دنبال عمل زیبایی و خرید فلان مبل و پرده و دائم برای پول بیشتر درحال غر غرند. زنانی مصرف گرا و بی فکر. فقط خاله زنکند و به دنبال راحتی بی دردسر. و در حقیقت با اینکارشان الگو دهی را به سمت مصرفگرایی تنظیم میکنند.

5-       در مورد فیلمهای سینما  هم همینطور .خدای نا خواسته کار به جایی نرسد که مردم بگویند اینها غربزده اند و کار خودشان را میکنند . به دین و فرهنگ اسلامیمان توجه داشته باشید تا مردم حس نکنند به امر به معروف و نهی از منکر بی توجه هستید و حلال و حرامها را دانه دانه از سر راه برمیدارید نگویند نرود میخ آهنین در سنگ! امر به معروف پذیر باشید!

6-       در ضمن ما هم میدانیم بعضی از کالاهای خارجی بهترند (نه همه آنها ) اما خیلی از انها مشابه خوبی در ایران دارند مثلا مواد خوراکی و پوشاک. بقیه را هم میخواهید چکار کنید؟ میخواهید همیشه در این صنایع چشم به دست خارجی ها داشته باشید؟ گاندی گفت " من فقط از چیزی استفاده میکنم که در کشورم تولید شده باشد و فعلا فقط همین پارچه لنگ است . پس لنگ  پوشید. و حالا هند به جایی رسید که کامپیوترهای خوبی تولید میکند. شما چطور؟ اسباب بازی هنوز خارجی اش بهتر است؟ تی شرت هم همینطور. وقتش است ما هم به حرف رهبرمان گوش کنیم و همتی به خرج دهیم . باشد که در آینده ثمره آن را ببینیم. کسی اگر یخچال ایرانی استفاده کند نمیمیرد.( ما 10 سال بیشتر است که داریم و نمردیم.) جارو برقی که ایرانی و خارجی ندارد. روزی یکبار میخواهیم جارو کنیم دیگر. پس قرار شد تحملمان را بالا ببریم و توقعمان را پائین. اینده را باید ساخت ... الان یکی از اشناهای ما برای اطاعت از آقا چایی اش را چای ایرانی کرده .میگفت : نمیگم مزه و رنگش فرق ندارد اما  هل و گاهی دارچین و گاهی عرق بهار نارنج و یا زعفران میزنید و کمی هم زودتر دم باید بکنید . دیر دم است.خوب میشه. راضی هم هستم . من هم خوردم بدم نیامد . به جای 1 قاشق باید 2 قاشق دم کند اما هم قیمتش کمتر است و هم مواد افزودنی ندارد و اسانس ندارد.اگر بخواهیم میتوانیم. نمیمیریم که! تا بشود کالا فقط ایرانی....

7-       حرف برای گفتن زیاد است اما باشد انشاءالله برای بعد... خودمان باید در اجتماع و در زندگیمان دقت کنیم و به فکر اصلاح ان باشیم.

                            انشاءالله موفق باشید و ما را هم دعا و امر به معروف و نهی از منکر کنید : بند میم

 

پیوست:

 

 

* آیت الله خامنه ای با اشاره به عده ای که مصرف کالای خارجی را نشانه نوعی «تشخص و برتری» می پندارند افزودند: دلبستگی به تولیدات بیگانه، و بی اعتنایی به تلاش کارگر ایرانی، بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر می کند  .

رهبر انقلاب اسلامی، مصرف کالاهای ساخت داخل را یکی از مجاهدتهای ضروری در سال جهاد اقتصادی دانستند و افزودند: به موازات استقبال مردم از تولیدات داخلی، لازم است کیفیت و مرغوبیت این کالاها، به حد قانع کننده ای برسد  .

                             اردیبهشت 90 روز کارگر دیدار با کارگران

 

 


تذکری به شهرداریها

سه شنبه 90/4/7 10:27 عصر| شهرداری نقد انتقاد تذکر امر به معروف نهی از منکر شهرداری رستوران | نظر

تذکری به شهرداریها

دوستی میگفت : "توی فروشگاه شهروند بهرود مجسمه ای را دیدم که خیلی ظاهرش خوب نبود. به سامانه 137 شهرداری زنگ زدم. مشکل را گفتم و شماره پیگیری گرفتم. تا آخر هفته 2 بار دیگر هم پیگیری کردم و مشکل حل شد."

اگر بخواهم انصاف را رعایت کنم مدتی است که شهرداریها منظم تر و بهتر کار میکنند و نظارت بر آنها سر و سامانی پیدا کرده. این خیلی مهم است که وقتی زنگ میزنی انتقاد کنی با تو خوب رفتار بشود و پیگیر انتقال حرفت هم باشند. این باعث میشود اگر دفعه بعد هم کاستی ای دیدی احساس مسئولیت کنی و خبر دهی و تازه احساس کنی که تو هم در اداره آن ارگان شریکی. و خودت را از حامیان آن حس کنی. از این بابت به شهرداری و همه ارگانهایی که با این طریق اداره میشوند تبریک میگوئیم.

همین مسئله باعث شد تا ما به خودمان اجازه دهیم تا در کنار تشکر از زحمات خوب شهرداریها در این چند سال ( نو کردن اتوبوسها / سرعت ساخت خطوط مترو / نظم دادن به ساخت پروژه ها / توسعه فضای سبز / هدیه کتاب به کتابخانه ها و ...که اگر بخواهم بشمرم واقعا بسیار زیاد است.) انحراف های آنها را هم احیانا تذکر دهیم. زیرا دوست میگوید گفتم و دشمن میگوید میخواستم بگم. از این رو در متن زیر به برخی از اشتباهات یا احیانا کجروی های شهرداری که به نظر ما اصولی است اشاره میکنیم تا انشاءالله برادران مومن خود را در آن نهاد تقویت کرده و با امر به معروف و نهی از منکر از روی خیر خواهی و نه از روی عناد باعث قوام واقعی هرنهادی باشیم. ما ادعا نمیکنیم که حتما نظر ما صحیح است اما خواهش میکنیم که شما هم در این مورد فکر کنید و با روحیه جهاد گونه و برای خدا کار کردن به این حرفها گوش دهید.

و اما انتقادات ما:

1-     اولین انتقاد ما به روزنامه همشهری است . روزنامه همشهری زیر نظر شهرداری است. متاسفانه این روزنامه خیلی اهل سیاه نمایی از دولت و ایجاد بدبینی در مردم است. برخی از صاحبنظران معتقدند عملکرد این روزنامه در دوره انتخابات هم شبهه برانگیز بود. تیتر های سیاه و نا امید کننده برای اقدامات دولت ( چه عمرانی و ...) در صفحه اول روزنامه و با تیترهای بزرگ کاری تقریبا همیشگی است . لازم به ذکر است که این ربطی به انتقاد کردن از دولت و ارشاد ان یا مقابله با جریان انحرافی نیست بلکه گاها احساس میشود هدف فقط کوبیدن شده. به نظراین روزنامه که پر تیراژترین روزنامه تهران هم هست هر کاری که دولت میکند بد و هرکاری که شهرداریها میکنند کارشناسی شده است. مثلا این گران کردن اتوبوسها که خیلی هم بود اصلا کار بدی نبود اما یارانه ها را طوری القا میکنند که یعنی خدا میداند ما که بنده شناس نیستیم! البته روزنامه همشهری قسمتهای خوبی هم دارد و وجود پرسنل خدوم و نویسندگان متعهد در ان را نباید نادیده گرفت اما گویا غلبه با کارشکنان و سیه نمایان است. خوب است که امام خامنه ای تاکید کرده اند که سیاه نمایی نکنید وبین انتقاد و سیاه نمایی فرق باید گذاشت که در این روزنامه اینگونه رفتار میکنند! و ادعای پیروی از آقا کافی نیست و در عمل حرف برآید به سخندانی نیست!

  (در ضمن تیراژ بالا نباید باعٍ غرور شود. یک روز اعلام کنید که در این هفته آگهی ندارید و تفاوت میزان فروش خود را ببینید.)

2-     در روزنامه همشهری / تبلیغات خیابانی/ توی اتوبوس و مترو / فروشگاه شهروند و ... تبلیغ اشراف و اشرافیگری را نکنید. یادم است یکبار در همشهری در صفحات میانی  تبلیغ فروش  یک ماشین کرده بود فکر کنم 100 میلیون به بالا. یا تبلیغات اژانسها خارج از کشور و ... . اینقدر فاصله تبغاتی را تبلیغ نکنید. در ضمن مصرفگرایی را هم تبلیغ نکنید. فلان مخلوط کن و ... در و دیوار شهرمان را پر کرده . خوب هرکس بخواهد بخرد میرود بازار و میگردد و تحقیق میکند.

3-     شهرداریها انصافا سعی کرده اند با ساخت پروژه های تفریحی و فرهنگی در مناطق مختلف شهر و خصوصا مناطق محروم آن از تمر کز این امکانات در بالای شهر کاسته و باعث عدالت در توزیع امکانات رفاهی شوند. ساخت بوستان ولایت آخرین نمونه بارز آن است. از این لحاظ واقعا دست مریزاد دارد. فقط لطفا در کنار اینها حواستان باشد که حالت فرهنگی و اسلامی کارتان به هم نخورد. یعنی مثلا در بوستان ولایت حداقلی از حدود اسلامی رعایت شود . این بوستان به نام والای ولایت مزین است و نباید خدای نکرده به فساد آلوده شود به طوری که محلی برای خوشگذرانی افراد به صورت غربی آن باشد و خانواده های اصیل نتوانند از آن استفاده کنند. خوب است با نظارتی درست از همان اول کار سنگتان را سفت بچسبانید که : رفتارهای مغایر اسلام در این مکان مجاز نیست و با افرادی که واقعا بد حجاب هستند برخورد شود. این پارک انشاءالله جای خانواده ها شود و نه جای تفریح " دوست پسر و دوست دخترها". الان که اول کار است دقت کنید . الان که چنین نیست و انشاءالله هم هیچ وقت اینطور نشود.

4-     این مساله در مورد بزرگترین شهر بازی خاور میانه هم صادق است. اگر فکر میکنید نمیتوانید حدود شرعی آن را حفظ کنید بی خیال شوید . نکند این نمادی بشود از بی غیرتی و بی حیایی و ابروی ما و مسلمانیمان را بدتر در خاورمیانه ببرد! ما میدانیم ساخت این وسایل تفریحی واجب است تا اوقات فراغت جوانان پر شود اما باید اصل اسلام و فرهنگ اسلامی در ان حفظ شود . ما میخواهیم اوقات فراغت جوانان را پر کنیم تا به گناه نیفتند پس باید در ساخت این مجموعه ها دقت کنیم که نقض غرض نشود.( مثل فرهنگسراها در دوره دولت قبل)

5-     خرجهایی که برای تفریحات میکنیم باید عاقلانه باشد اخر پول دادن به بازیکنان فوتبال توسط شهرداری چه توجیهی دارد؟ *1

6-     گرانی رستوران برج میلاد و اینکه با بودجه بیت المال ساخته شده اما فقط طبقه خیلی خاص میتوانند از ان استفاده کنند هم کار بدی است .اصولا اینکه با امکانات عمومی چیزی بسازید که فقط برای طبقه خاص باشد چندش اور است. مثلا میشود قیمت رستوران را عادی کنید و به صورت ماهانه ثبت نام کنید و به ترتیب بفرستید. یادتان باشد پولدارها هیچ مزیتی بر بقیه ندارند و اگر تکیه بر انها کنید سقوط میکنید.

7-     گذاشتن وسایل ورزشی در پارکها خوب است اما زنها نمیتوانند خیلی از این دستگاهها را شرعا جلوی نامحرم استفاده کنند و حکمش را هم نمیدانستند و با اعتماد به شما که حتما در نظام اسلامی اول تحقیق کردید و بعد برای ما نصبش کردید , از این وسایل استفاده کردند و حالا حتی قبح این گناه هم ریخته و شما هم در گناهشان شریک بلکه گناه شما بیشتر است. حالا کاری را که کرده اید خودتان باید درستش کنید و با کار فرهنگی و انتشار و صحبت از "احکام رفتار جلوی نامحرم" کارخودتان را به نحوی جبران کنید.در کنارش هم باید برای خانمها بیشتر خرج کرد .از همان اول برای انها کمی بیشتر خرج میکردید و محیط سرپوشیده برای ورزششان درست میکردید. در این مورد اقایان خیلی هم به وسایل احتیاج ندارند انها همه جا میتوانند ورزش کنند .

8-     اینکه دختر جوان را سرکارگر برای کارگران گلکاری بوستانها و پارکها بگذارید هیچ افتخاری ندارد.متاسفم بگویم که این شائبه پیش میآید که از بی غیرتی و غربزدگی است . بدون اینکه به کارگران گرامی توهینی باشد باید دقت کرد که خود انها هم زن و بچه خود را در همچین جاهای مردانه ای استخدام نمیکنند. خانمها همیشه از رفتار مردان فروشنده در بازارهای میوه و تره بار گله مندند آن وقت شما سر کارگر آنها را یک زن جوان قرار دادید؟یک خانم چادری که متاسفانه همچین کاری را قبول کرده نمیداند که جزو بنیانگزاران چه بدعت بدی در اجتماع است و البته کار اصلی را شما کردید! کار برای خانمها میخواهید درست کنید مناسب با روحیه انها و شان انها درست کنید. دهن به دهن شدن با مردهای نامحرم غرفه دار در بازار میوه و تره بار کجایش عزت میاورد و افتخار آفرین است؟ غرب زدگی و تعصب را کنار بگذارید و یک لحظه منصفانه فکر کنید تا شما هم درک کنید. بابا جان واقعا فرق است بین اینکه رئیس یک اداره را خانم بگذارند یا مسئول میوه و تره بار را. به نظر شما فرق ندارد؟

9-     نیاز های اساسی مردم را جدی بگیرید و سر آن دعوا نکنید. باید مترو و اتوبوس برای قشر مستضعف قابل استفاده باشد. چرا اینهمه اتوبوس را گران میکنید؟ ما به دعوای شما و دولت کاری نداریم اما وظیفه شما ارائه خدمات ارزان به قشر ضعیف است. به ما چه که چقدر بودجه میگیرید؟ مگر ما پرسیدیم چقدر حقوق میگیرید ؟ یا پولی را که به عنوان هدیه به فوتبالیستها دادید از کجا آوردید؟ خرج اتوبوس میکردید .(تازه حتی اگر همین الان هم به حالت عادی برش گردانید باید بدانی که به خاطر کار شما کرایه تاکسی ها گران شده آنها را چه میکنید؟) حالا هم که دارید کارتی اش میکنید که هر وقت گران میکنید به چشم نیاید. واقعا که! بابا بعضی از کارها را به خاطر صرفه اقتصادی نیست که انجام میدهند. چون باید انجام دهند انجام میدهند. بودن وسیله نقلیه عمومی رایگان یا حداقل خیلی ارزان هم از این دست است. اگر ما رستوران گردان برج میلاد یا سامانه نشاط نداشته باشیم نمیمیریم اما اگر نتوانیم سر کارمان برویم چرا! تازه در آن صورت انقدر فشار رویمان می آید که دیگر با هیچ سامانه نشاطی حالمان خوب نمیشود. ضروریات زندگی را با توجه به قشر ضعیف جامعه اداره کنید. ان قشری که اگر بقالی 10 تومان باقی پولش را ندهد , پول کرایه اش ناقص میشود و باید پیاده برود. زندگیتان را مثل مردم ضعیف اداره کنید و با ما و با اتوبوس بیایید تا حرف دل ما را بفهمید. متاسفم که این یکی را اینقدر با بد اخلاقی نوشتم اما واقعا جا دارد که به ضعفا توجه شود.

10-                        فروشگاه شهروند را حواستان باشد به دید غربزده ها اداره نشود و ان انگیزه خدمت به مردم برای خدا حفظ شود. در ضمن اگر امسال سال جها اقتصادی است و حضرت آقا فرمودند کالای ایرانی استفاده کنید اینقدر کالاهای خارجی در شهروند نفروشید. دیگر چیپس و پفک را که میشود ایرانی خرید؟ اگر بچه "اسباب بازی مهندسی ساخت بوش اصل " را به قیمت 40000 تومان نخرد و جایش ایرانی بخرد فرقی میکند؟ کسی میمیرد؟ کالاهای خارجی را تبلیغ نکنید چه در فروشگاهها و چه در بزرگراهها!!!! هم نشان اختلاف تبغاتی است و هم تبلیغ بیگانه و هم ضرر اقتصادی به مملکت. بقیه نقد و نصیحتها باشد برای بعد اما ...

11-                        و سخن اخر اینکه با وجود همه اینها از شما متشکریم و امیدواریم که سعی کنید برای خدا کار کنید و انگیزه تان جهاد برای خدا باشد . انگیزه های مادی صرف را در خودتان بکشید و بدانید کار اقتصادی هم باید با انگیزه الهی اداره شود. حواستان به قشر ضعیف باشد و مرفهین بی درد را ساپورت نکنید و از انها دوری کنید که خدای نکرده مثل انها نشوید و از ما مردم عادی فاصله نگیرید. خیلی وقتها برای خدا باید خیلی از حرفها را نزد پس در دعواهای سیاسی حواستان باشد برای خدا انشاءالله کار کنید.

                                امیدواریم که موفق باشید و خدا در این جاد کمکتان کند. انشاءالله.

                                         

  *1 : خبرگزاری فارس / قالیباف :تعاونی اعتبار شهر باید هدیه پرسپولیس و استقلال را پرداخت کند.

   کد خبر : http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8704051151


   1   2      >